Total search result: 204 (7 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
|
English |
Persian |
Menu
|
|
reverse U |
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد |
|
|
reversed U |
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد |
|
|
reverses U |
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد |
|
|
reversing U |
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد |
|
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
|
prefix notation U |
عملیات ریاضی به صورت منط ق به طوری که عملگر پیش از عملوندها فاهر میشود و نیازی به کروشه نیست |
|
|
notation U |
عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست |
|
|
notations U |
عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست |
|
|
notation U |
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند |
|
|
notations U |
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند |
|
|
postfix U |
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند به طوری که عملگر پس از عملوند می آید |
|
|
suffix notation U |
عملیات ریاضی که به صورت منط ق نوشته میشود و نشانه پس از عددی که عمل روی آن انجام میشود می آید |
|
|
floating U |
عملیات ریاضی روی اعداد اعشاری |
|
|
inferior figures U |
حروف یا اعداد کوچکتر که پایین حروف معمولی نوشته می شوند که در فرمولهای ریاضی و شیمی به کار می روند. |
|
|
algebra U |
استفاده از حروف در برخی عملیات محاسباتی مشخص برای جانشین کردن اعداد ناشناخته یا یک محدودهای از اعداد ممکن |
|
|
numerals U |
اعداد نوشته شده IV, III, II , I و... |
|
|
numeral U |
اعداد نوشته شده IV, III, II , I و... |
|
|
numeric U |
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود |
|
|
styled U |
فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده |
|
|
styles U |
فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده |
|
|
style U |
فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده |
|
|
styling U |
فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده |
|
|
semblance U |
صورت فاهر |
|
|
aspects U |
صورت فاهر |
|
|
aspect U |
صورت فاهر |
|
|
outward show U |
صورت فاهر |
|
|
outside appearance U |
صورت فاهر |
|
|
pro forma U |
برای صورت فاهر |
|
|
of the surface U |
در صورت فاهر از بیرون |
|
|
statistics U |
واقعیتها به صورت اعداد |
|
|
rational numbers U |
اعداد منطقی [ریاضی] |
|
|
cardinals U |
اعداد اصلی [ریاضی] |
|
|
system of numeration U |
دستگاه اعداد [ریاضی] |
|
|
numbering system U |
دستگاه اعداد [ریاضی] |
|
|
number system U |
دستگاه اعداد [ریاضی] |
|
|
Cardinal numbers U |
اعداد کاردینال [ریاضی] |
|
|
Mersenne prime U |
اعداد مرسن [ریاضی] |
|
|
theory of numbers U |
نظریه اعداد [ریاضی] |
|
|
numerative U |
دستگاه اعداد [ریاضی] |
|
|
numerative system U |
دستگاه اعداد [ریاضی] |
|
|
setting up U |
ریاضی مربوط به مجموعههای اعداد |
|
|
floating point number U |
اعداد ممیز شناور [ریاضی] |
|
|
sets U |
ریاضی مربوط به مجموعههای اعداد |
|
|
set U |
ریاضی مربوط به مجموعههای اعداد |
|
|
prime number theorem U |
قضیه اعداد اول [ریاضی] |
|
|
geometry of numbers U |
نظریه هندسی اعداد [ریاضی] |
|
|
analytic number theory U |
نظریه تحلیلی اعداد [ریاضی] |
|
|
applications U |
معمولا به صورت نوشته |
|
|
application U |
معمولا به صورت نوشته |
|
|
matrixes U |
آرایه داده ها یا اعداد به صورت سط ر و ستون |
|
|
matrix U |
آرایه داده ها یا اعداد به صورت سط ر و ستون |
|
|
floating U |
UPC ویژه که میتواند روی اعداد اعشاری به سرعت عملیات انجام دهد |
|
|
number U |
انتساب اعداد و به لیست موضوعات به صورت مرتب |
|
|
numbers U |
انتساب اعداد و به لیست موضوعات به صورت مرتب |
|
|
fixed point notation = U |
قوانین و روشهای ریاضی با استفاده از اعداد اعشاری |
|
|
compilation U |
جمع اوری اطلاعات به صورت نوشته |
|
|
italic U |
حرف به صورت itoloc نوشته شده |
|
|
compilations U |
جمع اوری اطلاعات به صورت نوشته |
|
|
exteriorize U |
بصورت فاهرفهمیدن یا فهاندن صورت فاهر یا وجودخارجی دادن |
|
|
symbolic U |
دستوری که در قالب نشانهای است و نه به صورت اعداد دودویی |
|
|
symbolically U |
دستوری که در قالب نشانهای است و نه به صورت اعداد دودویی |
|
|
stat [on something] U |
واقعیت ها به صورت اعداد [مربوط به چیزی] [اصطلاح روزمره] |
|
|
functioned U |
فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد |
|
|
functions U |
فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد |
|
|
function U |
فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد |
|
|
applies U |
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته |
|
|
applying U |
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته |
|
|
apply U |
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته |
|
|
compacts U |
استانداردی که نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد |
|
|
compact U |
استانداردی که نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد |
|
|
compacted U |
استانداردی که نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد |
|
|
compacting U |
استانداردی که نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد |
|
|
directed U |
دستورات برنامه که به صورت کد مطلق نوشته شده اند |
|
|
directs U |
دستورات برنامه که به صورت کد مطلق نوشته شده اند |
|
|
direct U |
دستورات برنامه که به صورت کد مطلق نوشته شده اند |
|
|
CD audio U |
استاندارد مربوط به نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد |
|
|
CD DA U |
استاندارد مربوط به نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد |
|
|
visualization U |
تبدیل اعداد یا داده به صورت گرافیکی که راحت تر قابل فهم باشد |
|
|
crunched U |
بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی |
|
|
overflows U |
نتیجه ریاضی که بزرگتر از حد اعداد سیستم ذخیره سازی کامپیوتر است |
|
|
overflowed U |
نتیجه ریاضی که بزرگتر از حد اعداد سیستم ذخیره سازی کامپیوتر است |
|
|
overflow U |
نتیجه ریاضی که بزرگتر از حد اعداد سیستم ذخیره سازی کامپیوتر است |
|
|
crunches U |
بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی |
|
|
crunch U |
بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی |
|
|
formats U |
مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود |
|
|
format U |
مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود |
|
|
normalizes U |
ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت |
|
|
normalised U |
ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت |
|
|
normalises U |
ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت |
|
|
normalising U |
ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت |
|
|
normalize U |
ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت |
|
|
internal U |
عملیات ریاضی ALU |
|
|
flopped U |
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند |
|
|
flops U |
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند |
|
|
flop U |
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند |
|
|
flopping U |
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند |
|
|
operator U |
ترتیب اجرای عملیات ریاضی |
|
|
precedence U |
ترتیب اجرای عملیات ریاضی |
|
|
operators U |
ترتیب اجرای عملیات ریاضی |
|
|
excesses U |
کدی که اعداد دهدهی به صورت معادل دودویی نمایش داده می شوند و سه واحد بزرگتر ازعدد است |
|
|
excess U |
کدی که اعداد دهدهی به صورت معادل دودویی نمایش داده می شوند و سه واحد بزرگتر ازعدد است |
|
|
logs U |
کارنامه صورت عملیات سفرنامه کشتی |
|
|
log U |
کارنامه صورت عملیات سفرنامه کشتی |
|
|
result U |
پاسخ یا خروجی عملیات ریاضی یا منط قی |
|
|
resulted U |
پاسخ یا خروجی عملیات ریاضی یا منط قی |
|
|
resulting U |
پاسخ یا خروجی عملیات ریاضی یا منط قی |
|
|
tabulator U |
بخشی از ماشین تایپ یا کلمه پرداز که کلمات و اعداد رابه صورت خودکار در ستون هایی قرار میدهد |
|
|
destructive addition U |
عمل جمع که در آن نتیجه روی یکی از عملوندها نوشته میشود یعنی دوباره نویسی صورت می گیرد |
|
|
multiplication U |
عملیات ریاضی که یک عدد را یک واحد به خودش اضافه میکند |
|
|
keep up appearances U |
فاهر خود را حفظ کردن صورت خود را با سیلی سرخ نگه داشتن |
|
|
borrow U |
عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر |
|
|
precedence U |
قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی |
|
|
borrows U |
عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر |
|
|
borrowed U |
عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر |
|
|
OCP U |
پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را طبق کد برنامه انجام میدهد |
|
|
operation U |
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی |
|
|
betterment U |
خرجی که به منظور افزایش بازده یا تقلیل هزینه عملیات صورت بگیرد |
|
|
logic U |
ترمیم ریاضی عملیات منط قی مثل AND و OR و... و تبدیل آنها به مدارهای مختلف |
|
|
processor U |
پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را کد گشایی و اجرا میکند طبق کد برنامه |
|
|
safe mode U |
حالت عملیات خاص در ویندوز که به صورت خودکارانتخاب میشودوقتی که در شروع خطایی رخ دهد |
|
|
order U |
پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را کدگشایی کند و انجام میدهد مط ابق کد برنامه |
|
|
coprocessor U |
پردازندهای که نتایج عملیات ریاضی را سریع تر از بخش ALU از CPU انجام میدهد |
|
|
decimals U |
کلید وارد کردن اعداد دهدهی با استفاده از پردازنده لغت که نقاط دهدهی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند |
|
|
decimal U |
کلید وارد کردن اعداد دهدهی با استفاده از پردازنده لغت که نقاط دهدهی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند |
|
|
numerator U |
برخه شمار [شماران] [صورت کسر] [ریاضی] |
|
|
raw wool U |
پشم خام [پشمی که هیچگونه عملیات سفیدگری یا شستشو روی آن صورت نگرفته باشد.] |
|
|
processor U |
کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه داده برای عملیات ریاضی خیلی سریع |
|
|
flags U |
بیت ای در کلمه که در صورت وقوع سر زیر ریاضی یک میشود |
|
|
flag U |
بیت ای در کلمه که در صورت وقوع سر زیر ریاضی یک میشود |
|
|
drawing tools U |
مجموعه توابع در برنامه نقاشی که به کاربر امکان رسم میدهد. و به صورت نشانه هایی در میله ابزار فاهر میشود و شامل رسم دایره |
|
|
complementation U |
سیستم اعداد برای نشان دادن اعداد مثبت و منفی |
|
|
leontief matrix U |
اجزاء ماتریس لئونتیف در قطراصلی اعداد مثبت و سایراجزاء ان اعداد منفی یا صفرهستند . |
|
|
random number U |
روش ایجاد یک ترتیبی از اعداد تصادفی به طوری که هیچ عددی بیشتر از اعداد دیگر رخ نمیدهد |
|
|
sentinels U |
1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد |
|
|
sentinel U |
1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد |
|
|
characters U |
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود |
|
|
character U |
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود |
|
|
hexadecimal notation U |
سیستم اعداد به همراه اعداد مبنا و A تا F |
|
|
hex U |
سیستم اعداد به همراه اعداد مبنا و A تا F |
|
|
super- U |
کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع |
|
|
mirrored U |
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است |
|
|
mirrors U |
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است |
|
|
mirror U |
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است |
|
|
general U |
ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند |
|
|
generals U |
ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند |
|
|
square bracket U |
کروشه |
|
|
dog ear U |
کروشه |
|
|
bracket U |
کروشه |
|
|
ocr U |
فرآیندی که امکان تشخیص حروف چاپ شده یا نوشته شده را به صورت نوری و تبدل آن به کد قابل خواندن توسط ماشین که ورودی کامپیوتر ست دارد با استفاده از حرف خان نوری |
|
|
Mandlebrot set U |
تساوی ریاضی که به صورت بازگشتی برای تنظیم مقادیر به کار می رود. هنگام رسم آنرا در تصویر بخش شده |
|
|
inventory U |
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی |
|
|
bracket U |
حالت معمولی کروشه |
|
|
notations U |
و دیگر نیاز به کروشه نیست |
|
|
postfix U |
و نیاز به کروشه را از بین می برد. |
|
|
bracket U |
نوعی کروشه با گوشههای صاف |
|
|
notation U |
و دیگر نیاز به کروشه نیست |
|
|
optical U |
فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری |
|
|
gpr U |
ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط ق مختلف پردازش کند |
|
|
wash out U |
ازبین بردن |
|
|
depredate U |
ازبین بردن |
|
|
extinct U |
ازبین رفته |
|
|
bar U |
ازبین رفتن |
|
|
bars U |
ازبین رفتن |
|
|
defunct U |
ازبین رفته |
|
|
to sweep away U |
ازبین بردن |
|
|
querying U |
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود |
|
|
query U |
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود |
|
|
queries U |
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود |
|
|
queried U |
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود |
|
|
modes U |
عملیات ریاضی اعشاری که در آن عددی غیر از صفر به عدد با کمترین ارزش اضافه میشود در حین نرمال سازی عدد اعشاری |
|
|
mode U |
عملیات ریاضی اعشاری که در آن عددی غیر از صفر به عدد با کمترین ارزش اضافه میشود در حین نرمال سازی عدد اعشاری |
|
|
charge and discharge statements U |
حساب قیومیت صورت و نحوه ارزیابی و عملیات مالی ارث حساب ارث |
|
|
flatfoot U |
ازبین رفتن انحناء کف پا |
|
|
extirpate U |
ریشه کن کردن ازبین بردن |
|
|
destroyed U |
ازبین رفت تخریب شده |
|
|
acatamathesia U |
ازبین رفتن قدرت ادراکات |
|
|
de militarization U |
ازبین بردن حالت نظامی |
|
|
wastes U |
بی نیرو و قوت کردن ازبین رفتن |
|
|
strike out <idiom> U |
رفتاری ازبین اشتباهات خود پذیرفتن |
|
|
waste U |
بی نیرو و قوت کردن ازبین رفتن |
|
|
property disposition U |
ازبین بردان اقلام فرسوده تخریب اموال |
|
|
farmgate type operations U |
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی |
|
|
buffered computer U |
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد |
|
|
peace dividend U |
ازبین رفتن بودجه دفاعی دراواخر سال ۱۹۸۰ |
|
|
sans recours U |
عبارتی که فهرنویس وقتی به نمایندگی ازجانب دیگری فهر نویسی میکند قبل ار امضا می نویسد وبنابراین شخصا" مسئوولیتی در قبال نکول نخواهد داشت |
|
|
anticrop operations U |
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی |
|
|
counter air U |
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن |
|
|
counter air operations U |
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن |
|
|
sequential U |
نوعی کامپیوتر که باید هر دستورکامل شود پیش از اینکه بعدی شروع شود وبنابراین نمیتواند پردازش همزمان را مدیریت کند |
|
|
statement U |
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند |
|
|
statements U |
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند |
|
|
propagates U |
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد |
|
|
propagate U |
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد |
|
|
propagated U |
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد |
|
|
propagating U |
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد |
|
|
land control operation U |
عملیات کنترل زمین عملیات |
|
|
bracket U |
چاپ کروشه اطراف یک موضوع برای بیان اینکه نشان دهند همان کار را انجام میدهد و از بقیه متن جدا شود |
|
|
pay as you go principle U |
اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند |
|
|
code panel U |
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی |
|
|
housekeeping U |
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری |
|
|
squelch circuit U |
یک نوع مدار رادیویی است که وفیفه ان کم کردن صداهای اضافی متن پیامها و یا ازبین بردن خرخر صدای رادیواست |
|
|
orphans U |
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود |
|
|
orphaned U |
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود |
|
|
orphan U |
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود |
|
|
local U |
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه |
|